رادمنش | شهرآرانیوز؛ اگر تنها قدمت «شاهنامه» و اعصاری را که از آفرینش آن گذشته مدنظر قرار دهیم، میپذیریم که برای فهم درستتر و دقیقتر سخن فردوسی نیازمند خواندن آثاری در شرح و توضیح آن هستیم. دشواری یا منسوخ شدن برخی واژهها (و همان طورکه زبان شناسان گفتهاند نوشدن زبان و زایش و مرگ آن)، آیینهایی که در این اثر به آنها اشاره شده و با گذشت بیش از هزار سال از سرایش «شاهنامه» به دست فراموشی سپرده شدهاند یا تغییراتی کردهاند، روایتها و داستانهایی که اشارات و کنایاتی دربردارند، یا دارای ریشه و پشتوانهای در فرهنگ و تاریخ ایران باستان و فلسفهای یا دلالتهایی بیرونی هستند، و بسیار موارد دیگر، دلایلی هستند در اهمیت شرح و توضیح این اثر.
«شاهنامه»، باوجود اهمیت و جایگاهی که درمیان ایرانیان داشته و همچنین پرخواننده بودن آن، اثری است که شرح کامل آن دیرتر از شرح بر آثار گران سنگ دیگری مانند «مثنوی» یا دیوان حافظ منتشر شده است. سجاد آیدنلو برخی از دلایل این تأخیر را چنین برشمرده است: «۱- سادگیِ صوریِ متن 'شاهنامه' که معنای کلی ابیات و مفهوم داستانها با خواندن روایات دریافت میشده است. ۲- جنبه رواییِ متن که باز در فهم کلی آن مؤثر است. ۳- عاری بودن ابیات فردوسی از تصنعات و تکلفات ادبی، چنان که در اشعار انوری و خاقانی هست و علاقه بیشتر به حل دشواریهای این گونه بیتهای مصنوع.
۴- رواجِ شاهنامه خوانی و نقالی که سبب انس بیشتر شنوندگان با 'شاهنامه' و روایات آن میشده و فهم ابیات را آسانتر میکرده است. ۵- غلبه ذهنیت و بینش عرفانی در سدههای پیشین و گرایش به تفسیر و تأویل این نوع متن ها.» *
شاهنامه پژوهان و استادانی همچون پرویز ناتل خانلری، ذبیح ا... صفا، مجتبی مینوی، محمد روشن، مهدی قریب، جعفر شعار، حسن انوری و سجاد آیدنلو آثاری در شرح و توضیح یک داستان یا خلاصهای از یک داستان از اثر فردوسی پدید آوردهاند، اما این عزیز ا... جوینی بود که نخستین بار شرح کامل «شاهنامه» را آغاز کرد. جلد اول این شرح در سال ۱۳۷۶ منتشر شد و جلد هفتم آن در سال ۱۳۹۱؛ اما، به دلیل درگذشت دکتر جوینی، کار او ناتمام ماند. «نامه باستان»، اثر نه جلدی میرجلال الدین کزازی، نخستین شرح کامل «شاهنامه» است که به پایان رسیده است. جلد اول این اثر در سال ۱۳۷۹ منتشر شد و جلد نهم و پایانی آن در سال ۱۳۸۷.
مهری بهفر نفر بعدی بود که شرح کامل و یکایک ابیات «شاهنامه» فردوسی را آغاز کرد. جلد نخست کار بزرگ او در سال ۱۳۸۰ در انتشارات «هیرمند» و با این عنوان منتشر شد: «شاهنامه فردوسی (برپایه چاپ مسکو) و مقابله با نسخههای فلورانس و چاپ خالقی مطلق و شرح یکایک ابیات». اما، تا یازده سال بعد، خبری از جلد دوم این اثر نشد تا اینکه «نشر نو»، در سال ۱۳۹۱، «دفتر یکم شاهنامه فردوسی (تصحیح انتقادی و شرح یکایک ابیات)» را منتشر کرد. دفتر هفتم این اثر سال گذشته منتشر شد؛ ادامه آن هم در دست انتشار است.
کاظم برگ نیسی دیگر استادی بود که برای شرح و توضیح تک تک ابیات «شاهنامه» کمر همت بست، اما اجل مهلتش نداد و کارش ناتمام ماند. جلد نخست «تصحیح و توضیح شاهنامه (از آغاز تا پایان پادشاهی کیقباد)» را، سال ۱۳۸۶، انتشارات «فکر روز» منتشر کرد.
«شاهنامه» پنج جلدی محمد دبیرسیاقی که در سال ۱۳۸۶ منتشر شد معنای لغات و ترکیبات و تعبیرات دشوار متن را در زیرنویس صفحات نوشته است. این اثر موجزترین شرح و توضیح درمیان آثاری از این دست است.
دفتر اول «نامه خسروان»، به کوشش غلام محمد طاهری مبارکه، با عنوان فرعی «گزارش و ویرایش شاهنامه براساس دست نویس سن ژوزف (بیروت)»، در سال ۱۳۹۲ منتشر شد. در این اثر، طاهری متن «شاهنامه» به اضافه معنای هر بیت را نوشته و بعضی نکات مهم برخی ابیات را با تفصیل بیشتر توضیح داده است. این اثر نیز تاکنون ناتمام مانده و فقط سه دفتر از آن منتشر شده است که تا پایان پادشاهی تهمورث را دربرمی گیرد.
درنهایت، سال ۱۳۸۹، «یادداشتهای شاهنامه» از جلال خالقی مطلق منتشر شد. این اثر چهارجلدی را در سه مجلد و مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی منتشر کرده است. «در یادداشتهای 'شاهنامه'، علاوه بر معنای لغات، ترکیبات و ابیاتِ نیازمند بحث، به موضوعات متن شناسی [..]، مسائل دستوری، عروضی، بلاغی، مباحث حماسی-اساطیری و آیینی و تحلیل و مأخذشناسی داستانها نیز پرداخته شده و گاه درباره برخی نکات، به ویژه ماخذِ روایاتِ 'شاهنامه'، در حد مقالهای مبسوط سخن رفته است.» این شرح بیت به بیت نیست و در آن تنها ابیاتی موردتوجه نگارنده و همکارانش، محمود امید سالار و ابوالفضل خطیبی، بوده که لازم میدیدهاند.
آیدنلو «یادداشتهای شاهنامه» را مفصلترین و تخصصیترین شرح ابیات «شاهنامه» تاکنون دانسته است.
در ادامه مسیر نگارش آثاری در شرح و توضیح و تفسیر «شاهنامه»، به تازگی کتابی دیگر از جلال خالقی مطلق منتشر شده است با عنوان «گزارش شاهنامه» و زیرعنوان «معنی واژه، وجه دستوری، شرح و تفسیر بیت». ناشر این اثر، یعنی نشر «سخن» در توضیح خود بر آن نوشته است: «پس از انتشار 'شاهنامه' فردوسی به پیرایش استاد دکتر جلال خالقی مطلق در چهار مجلد به قطع رقعی (تهران، ۱۳۹۴) و استقبال خوانندگان از آن، کمبود تفسیری از متن که نیاز گروه گسترده تری از خوانندگان این اثر را برآورده کند بیش از پیش احساس میشد.
در پاسخ به این نیاز، کتاب حاضر در چهار پوشه ازسوی مصحح به دوستداران 'شاهنامه' تقدیم میگردد. در این تألیف، مؤلف کوشیده است دشواریهای متن 'شاهنامه' را ازنظر واژه ها، دستور زبان و معنی ابیات بر خواننده آسان سازد و، درکنار آن، به برخی مسائل متن شناسی بپردازد که گاه سبب بازنگری در متن پیرایش او نیز شده است.»
خود خالقی مطلق هم، در سرسخنِ اثر، درباره انگیزه خود از دست بردن به این کار نوشته است: «نگارنده، پس از تألیف کتاب 'واج شناسی شاهنامه'، چنان که در پیشگفتار آن نوشتهام، دیگر قصد نداشت تا درباره 'شاهنامه' دست به نگارش کتابی زند، ولی، چون 'یادداشتهای شاهنامه'، که برای پیرایش نخستین نگارش یافته بود، از یک سو، به مسائلی میپرداخت که موردنیاز هرکس نبود، و، از سوی دیگر، نیاز همه خوانندگان را در توضیح و تفسیر ابیات و شرح نکات دستوری به خوبی برآورده نمیکرد، و شماره ابیات آن نیز همیشه با شماره ابیات پیرایش دوم همخوانی نداشت، نگارنده را باوجود سایه گرفتن سال برآن داشت تا فرصتی را که هنوز از عمر باقی است بر سر برآوردن این نیاز گذارد.»
او، درادامه، درباره شیوه کار، رویکرد خود و محتوای کتاب نوشته است: «کوشش نگارنده در این گزارش بر این بوده است که در تفسیر بیتها نکتهای را پوشیده نگذارد، بی آنکه با انباشتن آگاهیهای گوناگون، ولی ناهمگون، چنان که در برخی تفسیرها دیده میشود و از مرز و موضوع پژوهش بیرون است، بیهوده بر حجم کتاب و هزینه آن بیفزاید؛ ازاین رو، از شرح و توضیح واژه به واژه متن خودداری شد، زیرا هدف ما توضیح و تفسیر دشواریهای متن 'شاهنامه' است و نه تدریس زبان فارسی.»
جلد نخست این اثر از ابتدای «شاهنامه» تا «فَرودِ سیاوَخش» را دربرمی گیرد. به سان برخی کتابهای دیگر از این دست، در این کتاب نیز نگارنده کلمات دشوار یا کلماتی را که نیاز به توضیح داشتهاند با شماره بیت مشخص کرده و سپس آن واژه را و در ادامه بیت را معنی کرده است.
برای آشنایی بیشتر با این اثر و روش کار جلال خالقی مطلق نمونههایی از توضیحات او در بخش نخست «شاهنامه»، یعنی «دیباجه»، را میآوریم:
[ب ۱]در «شاهنامه»، «جان» [..]دارای سه معنی است: ۱- نیروی زنده بودن در هر جاندار؛ ۲- نفس، روان؛ ۳- روح، روان. در این بیت، اگرچه معنی نخستین آشکارتر مینماید، ولی، به ویژه در اینجا که با خرد همراه است، به معنی دوم، و، مانند «روان»، یکی از دانشواژههای فلسفی «شاهنامه» است که بیرون از این کتاب در این معنی کمتر به کار رفته و جای خود را به نفْس داده است.
«خرد» یعنی «عقل» [..]. معنی این بیت چیست؟ میگوید: سخن را به نام آفریننده جان/ نفْس و خرد آغاز میکنیم، زیراکه اندیشه ما از این «به نام خداوند» آغازکردن، یعنی «از خداوند یادکردن»، برتر نمیرود. خواست شاعر چیست؟ نام بردن از خداوند و یادکردن از او، یعنی خَستوشدن به هستی او؛ ولی الزاما به معنی شناخت هستی او و پی بردن به چندوچون کار خداوند و چگونگی آفرینش او نیست. شاعر، در همین نخستین بیت کتاب خود، بحثی را آغاز میکند که سپس آن را، چه در همین دیباجه و چه بارها در جاهای دیگر کتاب، دنبال کرده است.
درون مایه بیتهای ۲-۱۵ گسترش محتوای همین بیت نخستین است: شناخت چیستی خداوند و چند و، چون کار او، کسی که آسمان و زمین، زمان و مکان، جماد و گیاه و جانور و همه هستی را آفریده است. از نیروی شناخت ما دور است، زیرا جان و خرد آفریده اوست؛ پس او در آنچه خود آفریده است درنیاید. از این رو، شناخت ایزد، نه تنها به چشم سر، بلکه به نیروی جان و خرد نیز شدنی نیست و نمیتوان او را با این آلات خرد و جان و رای و زبان شناخت و ستود. ناچار، باید تنها به دلیل وجود آفرینش به هستی خداوند و توانایی و دانایی و یکتایی او خستو بود، او را پرستید و به فرمان او کار کرد.
[ب ۶۱]«یَکی» (قید شمار/ مقدار): «یک بار»، که به نیاز قافیه در جای خود نیست. یک بار با به کار بستن خرد خود دقت کن که معنی انسان (هدف از آفرینش او و تفاوت او با دیگرآفریده ها) چیست.
[ب ۱۰۰]در «شاهنامه»، «چشم خروس» بارها نماد زیبایی و روشنایی و آراستگی توصیف شده است که گویا از تقدس این پرنده در آیین زردشت سرچشمه گرفته است که با آواز خود در سپیده دم دیو تاریکی و خواب را میراند.
[ب ۱۲۸]«گشاده زوان» یعنی «سخنور، فصیح»، و خواست از این جوانِ سخنورْ دقیقی است که او نخست به نظم «شاهنامه» دست یازید و هزار بیتی از آغاز پادشاهی گشتاسپ سرود، ولی به دست غلام خود کشته شد، تااینکه کار ناتمام او را فردوسی به پایان رسانید.
* برای نوشتن این مطلب، از مقاله سجاد آیدنلو با عنوان «بهترین شرح 'شاهنامه' کدام است؟»، که در شماره ۱۴۰ مجله «بخارا» منتشر شده، استفاده کردهایم. مطالب داخل گیومه از همین مقاله است.